بعضی وقتها این سیریکی های عزیز البته منظورم شهرنشینان چالاکو و کنکی است که بدجوری انحصارطلب میشوند و تا جایی که بتوانند در دادن پست و عنوان های آن چنانی به برخی افراد زیاده روی نموده انگار دیگر در این شهر به این بزرگی و یا کل شهرستان آدم قحطی است که دبیر هیات فوتبال و رییس ورزش روستاییان و عشایر و مسول امور .... به یک عزیز داده می شود .
بعد هم میگویم از مدیران بومی استفاده نمیشه ما اینقدر کم مایه و نداریم که از یک نفر برای ادراه چند جا استفاده نموده می خواهیم پیشرفت کنیم .معلومه که نمیشه اگه آدمهامون پشت در منتظر کارند چرا چند کار را به یک نفر می دهیم . آخرش هم ...
کاش جای بازرسی کل کشور ما خودمان در این مورد تحلیل هایی داشته باشیم .در تعاونی مرزنشینان در تعاونی توسعه بیابان و همین الان در تعاونی مسکن مهر کارها توسط دو الی سه نفر انجام میشه خدا را شکر برخی تا حدودی موفقند ولی یعنی فکر همین سه نفر پشت موفقیت این جاهاست. اگر هیات های مدیره از افراد مختلف باشه اگه چند مسولیت به یک نفر داده نشه موفقیت بیشتر خواهد بود .حرف از فلان شخص و یا بهمان شخص نیست حرف از مدیریت است و اسرار مهم و ثابت آن ......
این روزها اوضاع و احوال شهرها و روستاهای منطقه بدجوری تو ذوق اهل حل و حقد زده است.چاره ای هم گویا نیست و باید تحمل کرد مدیریت غالب روستاها و شهرها بدست جوانان کم سن و سال و فاقد تجربه ای بنام دهیاران و یا شهرداران سپرده شده که کوچکترین تجربه ای از زندگی فردی ندارند تا چه برسد به این که بخواهند برای زندگی اجتماعی یک شهر یا روستا برنامه داده و مدیریت کنند . شاید یکی بگوید که خیر آقا دهیاران و شهرداران زیر نظر شوراها هستند از بخت بد شوراهای منطقه هم جوانند میگید نه بگید تا بگم.
در مورد روسای ادرات و بخشداران جوان که دیگر حرفی نباید زد. جوانتر از جوانند- میرچاکر شیحق کاری بکار جوانان تحصیل کرده و مدیریت کرده ندارد و اتفاقا از جوان و نیروی جوانی گریزان نیست و استقبال می کند ولی شما بگویید با این اوضاع آیا شهر در دست بچه ها نیست.
بسیاری از کارهای افرادی که بانی ایده سیریک شناسی بودند مانند همین سیریک شناسی اشان در نیمه های راه به دست بی رحم فراموشی سپرده شده است.آقایان قبلا هم دست به چنین ابتکاراتی زده بودند سالها پیش با تاسیس شرکت تعاونی توسعه بیابان بسیاری از ناظران را با حیرت ناشی از شعار دهان پرکن توسعه بیابان فریفته به جان سرمایه های خرد و اندک اهالی منطقه برآمدند اگر چه مردم به نیت توسعه بیابان و تنفع از سرمایه گذاری در این شرکت تعاونی استقبال خوبی کردند اما اکنون کمتر اثری از آن موجود و نامی از آن برده می شود پس از پایان مدت مشارکت در مجمع عمومی که با حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی وقت تشکیل شد آنها با انحصارطلبی محض همانند شرکت تعاونی مرزنشینان تمام اعضای هیت مدیره را از شهرنشینان سیریک انتخاب کردند با این تفاوت که بر اثر وجهه شورای اسلامی بخش در آن زمان یکی از اعضای آن را که شهرنشین نبود هم در هیات مدیره جای دادند.برخی از کسانی که هم اکنون از گردانندگان اصلی مسکن مهر سیریکند آن موقع هم همراه حضرات بودند.این گروه کارهای دیگری را هم در پرونده دارد اما ما با سیریک شناسی در خدمت خودمانیم.
در سیریک شناسی که ان شاءالله کارش و خودش به پایان نرسیده آقایان با انجام تبلیغات مناسب اقدام به معرفی ایده خود در سطح شهر و برخی افرادی که همیشه از روستاها یاری گیری نموده اند و ابدا تا حالا از خود تاثیری نشان نداده اند و همیشه تابع آنان و تصمیماتشان بودند و هستند با کلی کبکبه و دبدبه در سالن کتابخانه عمومی فعالیت خود را آغاز نموده مدتی بعد با دعوت از همان تیم های همیشگی اشان در قالب کمیته ودبیرخانه ومانند اینها سر از فضای مجازی درآوردند.
مدتهاست خبری از اقدامات و فعالیت هایشان نیست وب سایتی را که بنا بر اصرار افراد معدود و اندک فعال در دنیای مجازی راه انداخته بودند با همان چند پست به حال خود رها و در کل جز چند مورد تنش بین برخی نزدیکان این تیم به اصطلاح تحصیل کرده و فعال در چند وب سایت دیگر نه خبری از سیریک شناسی شد و نه هم نامی از آن به میان آمد.
برخی دوستان در تحلیل اقدامات اینگونه افراد همواره به نوعی دم دمی مزاج بودن و هرهری مذهب بودن آقایان اشاره داشته چنین تعبیر می نمایند که گاهی آقایان مزبور نیاز به نوعی گرد و خاک و به اصطلاح تبلیغات داشته ناگهان با هم و برنامه ریزی شده وارد شده و گروهی را به خود مشغول میسازند.
میر چاکر شیحق قصدی از نگارش این پست جز درخواست از آقایان البته همه اشان نه فقط یکی یا دو نفر اصلی بلکه همه اشان به فکر کردن به اقدامات خود در گذشته نداشته آرزو می کند حالا که بیابان است و کفش کهنه هم برای این مردم قانع نعمت و حقیقتا هم کسی نیست که کاری بکند کمی به خودشان بیایند و از انحصارطلبی و دمدمی مزاج بودن بدر آمده سعی کنند خودی نشان بدهند واقعا اوضاع آنان آن طور که باید نیست یک ماشین و خانه و خانواده و شغل و پست و مانند اینها وقتی نتوان به همنوع و ابنای محل خدمتی کرد ارزشی آن چنانی ندارد همین الان هم هی همچی روبراه نیستند پس باید همت مضاعف گرفته کمی از خود دفاع کنند.بجا گذاشتن تجربه های منفی برای مردم و اهالی فرهنگ گران تمام خواهد شد.
بیا او مرید، بیا او مرید، بیا او مرید دیوانگیں
بیا بیا کہ دیوانے کنوں، مولانگ و مستانگیں
سوتکگ ترا عشقءِ زراب، مارا غماں کرتگ کباب
تو ھانلءِ درداں زرئے، ما پہ وطن جانانگیں
مجئ گنج آور
مج در زبان بلوچی به معنای محل و مکان است منتها مکانی که در آن یک چیز و پدیده خاصی فراوان یافت می شود.
معادل این کلمه در زبان و ادبیات فارسی ؛ستان؛ است مانند گلستان که گل فراوان است قبرستان که قبر فراوان است کهورستان که لابد کهور فراوان است تاکستان که تاک فراوان است بلوچستان که بلوچ فراوان است.
اما مجئ گنج آور محلی است که در آن گنج آوران ویابندگان گنج فراوان هستند.
میرچاکر در این وب دنبال این گنج آوران است